گناه
اولا:گناه یک مستی هست که این مستی برای انسان سکر می آورد در روایت هست:
«فان للخطیئته سکرا کسکر الشراب بل هم اشد سکرا منه یقول الله تعالی صم بکم عمی فهم لا یرجعون»
می فرماید در گناه ،یک سستی و لذت و مستی هست مثل مستی شراب.در این حال،کیفی به او دست می دهد که خود را سلطان سلاطین می بیند و خود را بر فراز ابرها خیال می کنند. می گویند بعد از گناه نیز مانند شرب شراب،یک مستی و یک سکر هست ،منتهی سکر گناه از سکر شراب بسیار شدیدتر است.چرا شدیدتر است؟چون انسانی که شراب را خورد دو،سه یا پنج ساعت بعد کم کم با گذشت زمان این مستی حاصل از آن فروکش می کند.وقتی مستی فروکش کرد انسان از حال آن مستی به حال افاقه و بیداری در می آید.اما گناه چه؟هر چه زمان جلوتر می رود سکر انسان زیادتر می شود،مستی و رخوت در انسان زیادتر.خود آقا امام علی (علیه السلام) فرمود که خداوند می فرماید:«صم بکم عمی فهم لا یرجعون» این سکر تا به آنجا می رود که انسان را گنگ و کر و کور می کند!
یعنی هم گنگ شده هم کر شده ،هم کور شده،«فهم لا یرجعون» دیگر بر نمی گردد!این اثر مستی این خطیئه است.این مطلب در کنارش روایت هم دارد:«الذنوب الداء»گناه درد است اما این غیر از دردهای جسمانی است. سر آدم درد می کند،کمر انسان،دست انسان،پای انسان درد می کند.هر وقتی محل درد معلوم شد،آن محل درد دوایی خاص خود را می طلبد:سر درد یک دارو می خواهد،کمر درد یک داروی دیگر می خواهد و پا درد داروی دیگر می خواهد.وقتی دردی دارویی نداشت، این درد تا دم مرگ انسان با اوست و آنجا تمام می شود چون بلا جسمانی بود و درد به این جسم آمده بود که انسان مرد و روح از این بدن مفارقت کرد این درد هم از جسم برداشته می شود.
اما گناه اینگونه نیست؛ اولا درد جسمانی نیست،درد روح است. ثانیا این درد هم محسوس نیست و ثالثا اصلا درد داریم یا نه ؟ ابتدا همان مرحله اول را می گیریم در مرحله اول دقت کنیم که آیا بیماری داریم یا نه؟حب ریاست داریم یا نداریم ؟ حب جاه داریم یا نداریم؟خیلی از ما ها در همان پله اول گیر دارند! از اینکه دردمند بی خبرند و تازه اگر دردی هم پیدا شود باید دانست منشا آن چیست؟آیا از صفات رذیله است؟آیا از سوء اعتقادات است؟منشاءدرد معلوم نیست.لذا درد را می داند اما چرایش را نمی داند.حالا اگر منشا پیدا شود باز قابل علاج است ،لکن وقتی منشا آن پیدا نشد و درمانی صورت نگرفت،روح در این عالم و هم بعد از این دنیا دردمند است و محسوس هم نیست و از این باب خطر بسیار عظیمی متوجه انسان است.
مشاهده شده در کتاب شاهدان اعمال،اثرسید رحیم توکل،ص 34-35