درنگستان
10 خرداد 1395 توسط العبد العاصی
این ، رسم جوانمردی نیست
سعدی می گوید: شبی در کاروانی بودم. سیاهی شب رو به پایان بود. کاروانیان در کنار بیشه ای به خواب خوشی فرو رفته بودند. عاشقی سرمست از عشق الهی همراه آنان بود. نیمه شب مقداری غذا برداشت و رو به بیابان رفت. آرام و قرار نداشت. وقتی روز شد، به او گفتم: این چه حالی بود که دیشب داشتی؟
او گفت:وقتی صدای تسبیح درختان، پرندگان، قورباغه ها و حتی چهارپایان را شنیدم، با خود گفتم، رسم جوانمردی نیست که این ها همه در حال گفتن تسبیح باشند و من در خواب غفلت به سر ببرم.
مشاهده شده در گلستان سعدی،باب دوم،با اقتباس