سخن بزرگان
حاج اسماعیل دولابی:
*شکر هر چیزی مناسب خود آن چیز است
شکر پول، کمک و انفاق به فقیر است
شکر علم، تعلیم دادن است
شکر قدرت، گرفتن دست ضعیف است
*اینها شکر نعمتند*
حاج اسماعیل دولابی:
*شکر هر چیزی مناسب خود آن چیز است
شکر پول، کمک و انفاق به فقیر است
شکر علم، تعلیم دادن است
شکر قدرت، گرفتن دست ضعیف است
*اینها شکر نعمتند*
شادی روحش صلوات
اهمیت شب عید فطر در کلام آیت الله میرزا جواد آقا ملکی(رحمة الله):
امر عبادت در این شب بسی عظیم است؛ چنان که از امام سجاد(علیه السلام) مروی است که به اولاد خود درباره حق این شب سفارش می فرمود:« این شب دست کمی از شب قدر ندارد». و این نص آن حضرت است که« لیلة الفطر لیس دون لیلة القدر» پس بر عامل لازم که در این شب کوشش خود را بر آنچه در شب قدر داشت افزون کند؛ زیرا با شرافتی که دارد وقت پاداش و آخر کار است و محتاج به خدمت بیشتر و محکم تری است…
وقت ظهور آثار اعمال ماه رمضان و اعطای پاداش عبادات آن روز عید است؛ بنابراین، هر کس در شب عید خود بهتر مراقبت کند و در علاج تقصیر خود بکوشد و در شب فطر از آنچه در ماه رمضان قصور داشته در مقام جبران بر آمده و خویشتن را برای پرستش و تعبد حاضر کند و تن خود را در زمره بندگان شایسته داخل و مخلوط گرداند، امید است که خدای تعالی او را بپذیرد و روز عید را از او قبول فرماید، چنانکه از بندگان صالح خود قبول فرموده است؛ و او را از الطاف خاصه خود نومید نسازد، و پس از اعتراف او به تقصیر و استرحام از عفو کریمانه او آن بنده را به تقصیر در عبادات مورد مداقه قرار ندهد، و با اهل نوال خود از بندگان مکرمین و شهدا و صدیقین آمیزش دهد.
مشاهده شده در کتاب درسنامه ماه رمضان، اثر مجید جعفرپور، ص249
حضرت آیت الله جوادی آملی :
شما در این ماه، کرامت بخواهید؛ زیرا خداوند آبروی انسان کریم را نمی ریزد و همیشه آن را حفظ می کند. کرامت وصف خاص فرشتگان است. فرشتگان، بندگان مکرمند، شما هم در کنار سفره کرامت دعوت شده اید؛ سعی کنید، کریم بشوید. کرامت، یعنی نزاهت از پستی و فرو مایگی؛ همه دستورات اسلام به انسان روح کرامت می بخشد چون از ناحیه خدای کریم آمده است. حضرت علی(ع) می فرماید:«من وجد ماء و ترابا ثم افتقر فابعد الله» ملت یا فردی که آب و خاک به اندازه کافی داشته باشد و محتاج دیگران شود خدا او را دور کند! این سخن دعوت به تولید و پرهیز از بیکاری است، حضرت، فرد یا گروه بیکار را نفرین می کند و به افراد، روحیه کرامت می بخشد.
در گفتگویی با آیت الله شبیری زنجانی:
اگر رفتار ما مشکلی داشته باشد به دینداری افراد آسیب وارد می شود
مردم عادی اعتقاداتشان را به وسیله اجتهاد در علوم دینی به دست نمی آورند، آنها اهل دور و تسلسل نیستند؛ بلکه به رفتار ما نگاه می کنند و اعتقاداتشان بر اساس سخن و عمل ما شکل می گیرد. مردم با توجه به اعتقادی که به روحانیت دارند، می گویند اینها در امور دین تحقیق کرده اند و رفتار اینها بر اساس دین است. رفتار ما را ملاک قرار می دهند لذا اگر رفتار ما مشکلی داشته باشد به دینداری افراد آسیب وارد می شود.
طلبه باید به دنبال کسب تقوا باشد تا هم خود را بسازد و هم با عمل خود جامعه را بسازد. طلبه بی تقوا زمینه ساز انحراف و بی تقوایی افراد در جامعه است. پس من و شما در این انحرافات دخیلیم و در برابر آن مسئولیم. یکی از عوامل بسیار موثر در رشد علمی ما مباحثه کردن است. مباحثه کردن با درس خواندن و یا تدریس کردن متفاوت است. طلبه با مباحثه می تواند به جولان فکری و قوه اجتهاد برسد.
مشاهده شده در ویژه نامه تبلیغ
آیت الله جوادی آملی می گوید:
یک روز مهمان مقام معظم رهبری بودم. فرزند ایشان آقا مصطفی نیز نشسته بود که سفره گسترده شد.آیت الله خامنه ای به وی نگاهی کرد و فرمود: شما به منزل بروید. من خدمت ایشان عرض کردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند ؛ من از وی در خواست کرده ام که با هم باشیم.
آقا فرمود: این غذا از بیت المال است ؛ شما هم مهمان بیت المال هستید. برای بچه ها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل کنند.
یکی از گناهان راضی بودن به معصیت است.معصیت را کس دیگر کرده و بسا هست که در قرنها پیش واقع شده ولی امروز وقتی انسان فکر می کند، راضی است به آن و خوشحال است که چنین جریانی واقع شده. نقطه مقابلش ناراضی بودن از معصیت است و راضی بودن و علاقه مند بودن به یک جریان طاعت و خوبی.
در نهج البلاغه است: امیر المومنین از صفین بر می گشت. شخصی خدمت ایشان عرض کرد: دوست داشتم برادرم فلان کس در اینجا با ما می بود تا در اجر این جهاد با ما شریک می شد. فرمود: اهوی اخیک معنا؛ آیا دلش با ما بود، میلش با ما بود یا نه؟ دلش می خواست که با ما باشد؟ گفت: بله، می خواست با ما باشد ولی موفق نشدو فرمود: پس با ما بوده؛ چون می خواسته که با ما باشد با ما بوده است. بعد فرمود: و بلکه با ما هستند و بوده اند کسانی که در اصلاب آباء و ارحام امهات هستند. نه فقط برادر تو، رفیق تو با ما بوده، بلکه افرادی که هنوز در صلبهای پدران و در شکمهای مادرانند، آیندگان هم با ما بودند، آیندگانی که فکرشان با ما خواهد بود و وقتی که می آیند آرزو دارند که ای کاش با ما بودند.
اگر سخن کسی که می گوید:«یا لیتنی کنت معک فافوز فوزا عظیما»1 یک حقیقت باشد و نه یک لفظ، یک واقعیت باشد که یک کسی آنچنان میل و آرزویی داشته باشد که اگر می بود واقعا شرکت می کرد، نه این که فقط بخواهد تلفظ کند، او مثل کسی است که در آنجا بوده. عملا توفیق پیدا نکرده، ولی از طرف او که ابائی نبوده.
نقطه مقابلش عینا رضایت به یک جریان سوء است. اگر کسی(در زمان جنگ صفین) میل و آرزو و فکرش این بود که ای کاش من هم در نقطه مقابل علی بن ابی طالب می بودم و با معاویه همراهی می کردم، باز مثل این است که با آنها بوده.
رضایت داشتن به کار خوب،خوب است و رضایت داشتن به کار بد بد است و شرکت در آن کار بد است.
————————–
1.بحارالانوار،ج98،ص184
مشاهده شده در گفتارهایی در اخلاق اسلامی،اثر شهید مطهری،ص75
شهید سعیدی و راننده ای که خانه نشین شده بود
به قدری به مقوله ی نیکوکاری و احسان در دین رئوف اسلام تاکید شده که جزء مسلمات دین محسوب می شود؛ اما احسان فقط به بخشش مالی ختم نمی شود و چه بسا افرادی که تمکن مالی دارند؛ اما نیازمند یک دل جویی و احوال پرسی کوچک هستند.
خداوند متعال در قرآن می فرماید:
«و احسنوا ان الله یحب المحسنین»بقره/195
و نیکی کنید که خدا نیکوکاران را دوست دارد.
یکی از دوستان عالم مجاهد، شهید آیةالله سعیدی(قدس سره) نقل میکند: ما در مسجد حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) که شهید سعیدی در آن حضور و فعالیت داشتند، صندوق خیریه و کمک به محرومان داشتیم که بعد از شهادت ایشان نیز، این صندوق به کارش ادامه می داد. روزی برای بررسی وضع نیازمندی که توصیه شده بود رفتیم، مردی را دیدیم که روی یک تختی چوبی نشسته و پاهایش قطع شده بود؛ بعد از آن که متوجه شد ما از مسجد حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام)هستیم، گفت:شما مرحوم حاج آقا سعیدی را می شناختید؟ گفتم: بلی، از شاگردان ایشان بودم؛ شما از کجا با ایشان آشنا شدید؟
سرش را به دیوار گذاشت و گریه کرد و بعد گفت:من قبلا راننده ماشین مسافری بودم که در یکی از شهرها تصادف کردم و در اثر آن، پاهایم قطع گردید و خانه نشین شدم.این خانه را که می بینی حاج آقا سعیدی برای ما درست کرده و زندگی ما را ایشان اداره می کردند.خیلی شب ها با آن همه مشغله ای که داشتند، آخر وقت به این جا می آمدند و یکی دو ساعت می نشستند و با ما صحبت می کردند و شوخی می کردند تا ما را از تنهایی در بیاورند. ما با هم دوست و رفیق بودیم.ایشان می رفتند برای ما نان و روغن و… می گرفتند و می آوردند،ایشان واقعا آقا بودند و محبت شان در دل ما خواهد ماند.
تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن
به دمی،یا درمی،یا قلمی یا قدمی
مشاهده شده در هفته نامه افق حوزه،شماره 186
نعمت «دوست»
از قدیم گفته اند:هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار.
دوست،همدم تنهایی های انسان،شریک غم ها و شادی ها،بازوی یاری رسان در نیازمندی ها،تکیه گاه انسان در مشکلات و گرفتاری ها و مشاور خیرخواه در لحظات تردید و ابهام است.بعضی از مردم ،به خاطر خصلتهای خودخواهانه یا توقعات بالا یا تنگ نظری یا سختگیری یا دلایل دیگر،نمی توانند برای خود،دوستی برگزینند و از «تنهایی» در آیند.این به تعبیر حضرت امیر(ع)نوعی ناتوانی و بی دست و پایی است.
هم دوست یافتن،«هنر»است،هم دوست نگه داشتن،هم دوستی های تعطیل شده و به هم خورده را دوباره پیوند زدن و برقرار ساختن.حضرت علی(ع)می فرماید:
«ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست یابی ناتوان باشد.ناتوان تر از او کسی است که دوستان یافته را از دست بدهد و قدرت حفظ آنها را نداشته باشد.»
تامل در اینکه چه خصلتها و برخوردها و روحیه هایی سبب می شود انسان،دوستان خود را از دست بدهد و تنها بماند،یا آنکه از آغاز،نتواند دوستی برای خویش بگیرد،ضروری است.
دوستی حد ومرزی دارد که باید آن حریم حفظ و آن حق،ادا شود.امام صادق(ع)در سخن بلندی این حدود و حقوق را بیان فرموده،می افزاید:مراعات این حدود،در هر کس بود(همه اش یا مقداری)او دوست است،وگرنه نسبت دوستی و صداقت به او نده.این پنج نکته عبارت است از:اول:آنکه نهان و آشکار دوست، برای تو یکسان باشد.
دوم:آنکه زینت تو را زینت و آراستگی خودش ببیند و عیب و نقصان تو را عیب خویش بشمارد.
سوم:اگر به ریاست و ثروت و پست و مقامی رسید،این پست و پول،رفتار او را نسبت به تو عوض نکند.
چهارم:اگر قدرت و توانگری دارد،از آنچه دارد نسبت به تو دریغ و مضایقه نکند.
پنجم:(که جامع همه آنهاست) اینکه تو را در گرفتاری ها،رها نکند و تنها نگذارد.
آری … اینهاست آیین دوستی و برادری دینی.
جلوه دوستی کامل و راستین،در مودت قلبی،حفظ حرمتها،مراعات حقوق،یاری در هنگام نیاز و مساعدت در وقت گرفتاری است و بدون اینها ادعای دوستی پذیرفته نیست.
ادامه دارد
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
*دلت پاک باشه*
بعضی ها میگن : بابا دلت پاک باشد !
-جواب از قرآن:
آنکس که تو را خلق کرده است،اگر فقط دل پاک کافی بود فقط میگفت «آمنوا» در حالیکه گفته:«آمنوا و عملوا الصالحات»یعنی هم دلت پاک باشد،هم کارت درست باشد.
*اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمی شود پوستش را هم بکاری سبز نمی شود مغز و پوست باید با هم باشد .
*هم دل،هم عمل!!