حقوق خانواده
برگی از یک زندگی
همسر شهید آیت الله دکتر بهشتی می گوید: او خیلی رعایت حال مرا می کرد. اوایل انقلاب یک وقت می شد که به خاطر تراکم کارها، مهمانانی سرزده به خانه ما می آمدند. در این گونه موارد، سر راه برای مهمان ها غذای آماده می گرفت که من به زحمت نیفتم. به رغم خستگی زیاد، همیشه شاداب و سر حال وارد خانه می شد؛ اول با من و بعد با همه بچه ها احوالپرسی می کرد و بعد از من می پرسید:« امروز چه کردید؟ مشکلی پیش نیامد؟ کمکی از دستم بر می آید؟ بچه ها در کارهای خانه کمکتان کرده اند؟» بعد هم می گفت:« بچه ها که هستند؛ بدهید کارها را تا جایی که می توانند، انجام بدهند. شما خودتان را به زحمت نیندازید» او دائم به بچه ها توصیه می کرد که رعایت حال مرا بکنند و در کارها کمکم کنند که به زحمت نیفتم. بعد از انقلاب و پس از شروع ترورها، اتاقی را در منزل برای محافظان در نظر گرفته بودیم و تهیه غذای آنها به عهده ما بود. او بلافاصله کسی را برای انجام آن امور استخدام کرد تا من به زحمت نیفتم. هر وقت هم مریض می شدم، همه کارهایش را خودش انجام می داد و از من پرستاری می کرد و حتی گاهی غذا هم می پخت. هرگز به یاد ندارم حتی یک کلمه تحقیر آمیز به من گفته باشد. او هر ماه ده درصد حقوقش را به من می داد و می گفت:« خانم! این غیر از مخارج خانه است و به شما تعلق دارد. هر جور که دوست دارید، خرج کنید.» او می دانست که من به بسیاری از امور مقید هستم و ممکن است بعضی از چیزهایی را که می خواهم، از خرج خانه نخرم و به همین دلیل این پول را در اختیار شخص من قرار می داد.
مشاهده شده در اخلاق خانواده ، اثر زهرا آیت اللهی، ص128