حضرت زینب(س)
خطبه حضرت زینب(س) در کوفه
هنگامی که تماشاچیان کوفه فهمیدند این اسیران از خاندان محمد(ص) و بازماندگان امام حسین(ع) هستند صدا به ناله بلند کرده، نوحه و گریه می کردند.
علی بن حسین(ع) گفت: آیا برای مصیبت و گرفتاری ما نوحه و گریه می کنید؟ پس چه کسی عزیزان ما را به خاک و خون کشیده و قطعه قطعه کرد؟
بشیر بن خزیم اسدی می گوید: هنگامی که نگاهم به زینب دختر علی(ع) افتاد، به خدا سوگند زنی را سخنورتر از او ندیدم گویا سخنانش از زبان علی(ع) بود و علی(ع) در کوفه سخن می راند.
پس به مردم اشاره کرد،ساکت باشید تا سخن بگویم. با اشاره او نفس ها در سینه حبس و زنگهای شتران بی صدا شد. آن گاه گفت:
«ای مردم کوفه! ای اهل مکر و خدعه! آیا برای ما می گریید؟! هرگز آب دیدگانتان خشک نشود. مثل شما مثل زنی است که رشته های خود را بافته سپس باز کرده است، شما ایمان خود را مایه مکر و خیانت در میان خود ساخته اید در بین شما جز خودستایی و فساد و کینه جویی و چاپلوسی و تملقی مانند تملق کنیزان و غمازی با دشمنان چیز دیگری نیست. شما مانند گیاهی هستید که بر مزبله ها و منجلاب ها می روید(که قابل خوردن نیست) و مانند نقره ای هستید که زینت قبور شده باشد. آگاه باشید چه ذخیره زشتیبرای خودتان اندوخته اید. عذاب جاویدان بر شما باد.
آیا برای مصیبت ما می گریید و ناله می کنید! آری به خدا سوگند، بسیار بگریید و کمتر بخندید، ننگ و بد نامی شما دائمی است. به طوری که هرگز نتوانید آن را از خود پاک کنید. چگونه خود را از کشتن خاندان پیامبر تبرئه می کنید. و چه جوابی در کشتن حسین که سید جوان بهشت، پناهگاه خوبان، فریادرس مصیبت زدگان، روشنایی حجیت طلبان و محل نزول سنت امن خدا بوده است، دارید؟!
آگاه باشید، بدترین زشتی را بر دوش گرفته اید. مرگ بر شما باد. تلاشتان بی حاصل باشد، و دستهایتان بشکند، از پاداش آخرت بی بهره باشید. به غضب خدا مبتلا می شوید و ذلت و خواری برای شما نوشته شد.
ای کوفیان، وای بر شما، آیا می دانید چه جگر گوشه ای از رسول خدا را دریدید؟ و چه خاندانی را آواره کردید؟ آیا می دانید، چه خونی از او ریختید و چه حرمتی را پایمال کردید؟… اگر آسمان خون بگرید، تعجب نکنید.
رسوایی و مجازاتتان در آخرت بیشتر است، در حالی که کمک کاری ندارید. از مهلت دادن خدا ، مغرور نشوید؛ چون این کار دلیل ناتوانی و عجز خداوند از انتقام نیست. و خون خواهی از دست نمی رود. بدانید خداوند در کمین شماست»
راوی می گوید: به خدا سوگند، در آن روز مردم انگشت حیرت به دهان گذاشته و اشک پشیمانی می ریختند.پیرمردی را در کنار خود دیدم که از گریه ریش خود را تر کرده بود. او می گفت: پدر و مادرم فدای شما. پیران شما بهترین پیران، و جوانانتان بترین جوانان، زنانتان بهترین بانوان و خاندان شما بهترین خاندان است. که هرگز مغلوب و رسوا نمی شود.
مشاهده شده در کتاب تاریخ امام حسین(ع)،اثر علامه مجلسی،ص 283-284