فرید

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

کلام بزرگان

16 آبان 1395 توسط العبد العاصی

https://encrypted-tbn1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRKmH719_f2J51hWTnmC8eeFuIgImQCVhHgpxmsF06BcRXqez2a                                                                        

                                                                   شادی روحش صلوات

 نظر دهید »

تاثیر گفتمان امام سجاد(ع) در پشیمانی یزید

27 مهر 1395 توسط العبد العاصی

تاثیر گفتمان امام سجاد(ع) در پشیمانی یزید


حضور اهل بیت(ع) در شام و اقدامات روشنگرانه آنها خطری جدی برای حکومت یزید به شمار کی آمد و یزید منتظر فرصتی بود تا آنها را به جایی غیر از شام بفرستد. این فرصت با درخواست امام سجاد(ع) مهیا شد. امام فرمود:

اول آنکه یک بار دیگر می خواهم رخسار پدرم را ببینم. دوم آنکه دستور دهی هر چه از ما به غارت برده اند بازگردانند.سوم اگر قصد کشتن من را داری فردی مورد اعتماد را با این زنان همراه کن تا آنها را به حرم پیامبر بازگردانند. یزید در پاسخ امام گفت: خواسته اول: برآورده نمی شود و خواسته دوم به چندین برابر جبران می کنم و در مورد خواسته سوم جز تو کسی همراه زنان نخواهد بود.امام فرمود: اموالت را نمی خواهیم، هر آنچه از ما غارت شده بازگردانید زیرا در میان آنها مقنعه، گردنبند و پیراهن مادرمان فاطمه(علیها السلام) قرار دارد. یزید فرمان داد آنها را بازگردانند و 200 دینار نیز به آنها افزود که امام آن دینارها را به مستمندان شام بخشید.

هنگامی که کاروان قصد حرکت داشت مقداری وسایل از طرف یزید به آنها داده شد و گفته شد اینها در مقابل مصایبی است که به شما وارد شده است. ام کلثوم فریاد زد: تو چه بی حیا و بی شرمی، برادرم حسین(ع) و اهل بیت او را کشته ای و به ما مال و منال می دهی! هرگز این اموال را نمی پذیریم.

یزید برای فرستادن اهل بیت(ع) به سمت مدینه نعمان بن بشیر را خواست و به او دستور داد تا وسایل سفر خاندان اهل بیت را فراهم کند و در ملازمت ایشان باشد و در محافظت آنها جدیت کند و به سوی مدینه حرکت کنند. کاروان حرکت کرد و در راه نعمان بن بشیر از هیچ کوششی دریغ نکرد و احترام اهل بیت(ع) را مراعات می کرد. شیخ مفید می گوید: یزید به همراه نعمان بن بشیر پیکی را فرستاد و به او توصیه کرد که آنان را در شب حرکت دهد و آنها باید پیشاپیش او حرکت کنند طوری که از چشمش دور نشوند. نعمان با آنها مدارا کرد و مراعات حالشان را می نمود تا آنکه وارد مدینه شدند.

قبل از اینکه کاروان وارد مدینه شود امام سجاد(ع) به بشیر دستور داد تا به شهر مدینه برود و مردم را از شهادت امام حسین(ع) آگاه کند. بشیر رفت و این خبر را به مردم اعلام کرد. مردم دسته دسته به حرکت در آمدند و گریه کنان و بر سر زنان از شهر بیرون آمدند تا کاروان حسینی را دریابند.

 

مشاهده شده در کتاب سجاده ی خورشید،اثراحمد پهلوانی،ص387

 نظر دهید »
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

فرید

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اخلاقی
  • مذهبی
  • بیانات رهبری
  • مهدویت
  • کلام بزرگان
  • سبک زندگی
  • سبک زندگی شهدا
  • روایات
  • شرح زیارت امین الله
  • جلوه های لاهوتی
  • گلشن ابرار
  • خانواده
  • مناجات
  • شهید مطهری
  • امام خمینی
  • اقتصاد مقاومتی
  • ماه مبارک رمضان
  • تبلیغ
  • دعا
  • احکام
  • حجاب
  • امام سجاد(ع)

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس