آیین دوستی
نعمت «دوست»
از قدیم گفته اند:هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار.
دوست،همدم تنهایی های انسان،شریک غم ها و شادی ها،بازوی یاری رسان در نیازمندی ها،تکیه گاه انسان در مشکلات و گرفتاری ها و مشاور خیرخواه در لحظات تردید و ابهام است.بعضی از مردم ،به خاطر خصلتهای خودخواهانه یا توقعات بالا یا تنگ نظری یا سختگیری یا دلایل دیگر،نمی توانند برای خود،دوستی برگزینند و از «تنهایی» در آیند.این به تعبیر حضرت امیر(ع)نوعی ناتوانی و بی دست و پایی است.
هم دوست یافتن،«هنر»است،هم دوست نگه داشتن،هم دوستی های تعطیل شده و به هم خورده را دوباره پیوند زدن و برقرار ساختن.حضرت علی(ع)می فرماید:
«ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست یابی ناتوان باشد.ناتوان تر از او کسی است که دوستان یافته را از دست بدهد و قدرت حفظ آنها را نداشته باشد.»
تامل در اینکه چه خصلتها و برخوردها و روحیه هایی سبب می شود انسان،دوستان خود را از دست بدهد و تنها بماند،یا آنکه از آغاز،نتواند دوستی برای خویش بگیرد،ضروری است.
دوستی حد ومرزی دارد که باید آن حریم حفظ و آن حق،ادا شود.امام صادق(ع)در سخن بلندی این حدود و حقوق را بیان فرموده،می افزاید:مراعات این حدود،در هر کس بود(همه اش یا مقداری)او دوست است،وگرنه نسبت دوستی و صداقت به او نده.این پنج نکته عبارت است از:اول:آنکه نهان و آشکار دوست، برای تو یکسان باشد.
دوم:آنکه زینت تو را زینت و آراستگی خودش ببیند و عیب و نقصان تو را عیب خویش بشمارد.
سوم:اگر به ریاست و ثروت و پست و مقامی رسید،این پست و پول،رفتار او را نسبت به تو عوض نکند.
چهارم:اگر قدرت و توانگری دارد،از آنچه دارد نسبت به تو دریغ و مضایقه نکند.
پنجم:(که جامع همه آنهاست) اینکه تو را در گرفتاری ها،رها نکند و تنها نگذارد.
آری … اینهاست آیین دوستی و برادری دینی.
جلوه دوستی کامل و راستین،در مودت قلبی،حفظ حرمتها،مراعات حقوق،یاری در هنگام نیاز و مساعدت در وقت گرفتاری است و بدون اینها ادعای دوستی پذیرفته نیست.
ادامه دارد