شیعه از دیدگاه امام حسن عسکری(ع)
از دیدگاه امام یازدهم هر کس که به نام شیعه خوانده شود ولی اوصاف و ویژگی های یک شیعه حقیقی و واقعی را دارا نباشد، شیعه شمرده نمی شود.
انتظارات امام عسکری (ع) از شیعیان:
1- ایمان گرائی و سود رسانی: فکر و اندیشه، و یا تامل و تدبر آن گاه ارزش حقیقی و عینی خویش را نشان می دهد که منجر به ایمان و عمل و تلاش شود و گرنه تفکری که به دنبالش ایمان و عمل نباشد مطلوب و کار ساز نیست. به همین جهت آن حضرت تاکید فرمود که شیعیان به دو خصلت توجه داشته باشند«خصلتان لیس فوقهما شیء؛ الایمان بالله، و نفع الاخوان؛ دو خصلت است که برتر از آن چیزی نیست، ایمان به خداوند و فایده رساندن به برادران دینی.(تحف العقول،ص518)
2-به یاد خدا و قیامت بودن: ایمان برگرفته از اندیشه به دنبال خود عمل و یاد خدا و همچنین انجام عبادت را در پی دارد، به همین جهت یکی دیگر از انتظارات حضرت عسکری(ع) از شیعیان این است که خداوند و قیامت و رسول را فراموش نکنند.چنان که فرمودند:«اکثروا ذکر الله و ذکر الموت و تلاوة القرآن و الصلاة علی النبی؛ زیاد به یاد خدا و مرگ باشید و همواره قرآن بخوانید و بر پیامبر(ص) درود بفرستید.(تحف العقول، ص487)
3-حسابرسی اعمال و پاسخگویی وجدان: انتظار دیگری که امام حسن(ع) از شیعیان دارد، رسیدگی به اعمال و داشتن محاسبه در هر شبانه روز، و پاسخگویی وجدان اخلاقی است. در همین زمینه است که حضرت عسکری(ع) می فرماید: زیرکترین زیرکان( و هوشمندترین افراد) کسی است که به حساب نفس خویش پردازد.(و پاسخگوی خدا و وجدان خویش باشد) و برای پس از مرگ خویش تلاش نماید»(وسائل الشیعه، ج16، ص98
4-تقوا و پاکی راستی و امانتداری: امام عسکری(ع) خطاب به شیعیان خود می فرماید:« شما را سفارش می کنم به تقوای الهی و ورع در دین خود و کوشش در راه خدا، راستگویی و رد امانت به هر که به شما امانت سپرد(خوب یا بد) و طولانی بودن سجده و خوب همسایه داری؛ چرا که حضرت محمد(ص) برای این ها آمده است.
5- جزء بهترین ها باشید نه بدترین ها: امام بهترین ها را این گونه معرفی می کند:« پارساترین مردم کسی است که در شبهات توقف کند، عابدترین مردم کسی است که واجبات را به جا آورد، زاهدترین مردم کسی است که از حرام دوری کند و کوشاترین مردم کسی است که گناهان را ترک کند؛در مقابل بدترین را نیز معرفی می کند تا شیعیان آگاهانه یا ناآگاهانه جزء آن افراد قرار نگیرند، در حدیثی آن حضرت فرمودند:« بدترین بندگان، بنده ای است که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در حضور برادرش او را می ستاید و پشت سر، او را می خورد(و غیبتش را گوید). اگر به او چیزی عطا شود، حسد می ورزد و اگر گرفتار گردد، به او خیانت می کند»(تحف العقول، ص 518،ج14)
6-افتخار ما باشید نه باعث سر شکستگی ما: حضرت عسکری می فرماید:…از خدا پروا نمایید و زینت ما(مایه سرافرازی) باشید نه مایه ملامت(سرافکندگی)، همه دوستی ها را به سوی ما جذب کنید و هر زشتی را از ما دور نمایید؛ زیرا هر خوبی که در حق ما گفته آید ما شکستگی آن را داریم و هر بدی که درباره ما بر زبان برآید ما چنان نیستیم…چرا که خداوند ما را پاک شمرده و هیچ کس غیر از ما نمی تواند ادعای چنین مقامی را نماید مگر این که دروغ پرداز باشد».(تحف العقول، ص518)
7- از ریاست طلبی پرهیز کنید: از صفاتی که سخت گمراه کننده و خطرناک است مقام خواهی ها و ریاست طلبی ها است، بر کسی پوشیده نیست که ریاست طلبی ها چه ضربات شکننده ای بر پیکر اسلام وارد نموده و همین ریاست طلبی بود که خلافت را از مسیر اصلی خویش خارج نموده و پیش آمد آنچه که پیش آمد، امام حسن عسکری(ع) می فرماید:« از افشای اسرار ما اهلبیت(ع) و ریاست خواهی دوری کن که این دو مایه هلاک و نابودی است.(تحف العقول، ص888، روایت 4)
مشاهده شده در کتاب سال صادقین
]]>«و الملائکة یدخلون علیهم من کل باب، سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار»(رعد، 23-24)
در آخرت ملائکه به اهل بهشت می گویند، این بساط آمدن به بهشت شما و سلام کردن و دعا کردن برای سلامتی شما مال یک چیز است؛« بما صبرتم».
نمی گویند به خاطر این که نماز خواندید، به خاطر آنکه روزه گرفتید، به خاطر اینکه حج کردید، بلکه«بما صبرتم» صبر معدن همه این هاست، اگر صبر نباشد نماز نمی خواندید، چه کسی صبح بهار که شب ها کوتاه است پا می شود نماز بخواند!؟ صبر می خواهد. چه کسی تابستان های گرم روزه می گیرد؟ صبر می خواهد. چه کسی آن وقت ها در قدیم راه دور و گرما که هیچ امکاناتی نبود مکه می رفت؟ صبر می خواهد. تمام اطاعت های فرمان خدا صبر می خواهد. افراد چون در تمام مواردی که اطاعت لازم است، صبر به خرج دادند و عمل کردند چنین مزدهای به آن ها می دهند، که ملائکه به آن ها می گویند ما در خدمت شماییم، سلام می کنیم، این جا هم جای شماست و ما از شما پذیرایی می کنیم. بنابراین زمینه اطاعت فرمان و تکامل ایمان کلا در گرو صبر است. و این هم اسباب امتحان خداست.
مشاهده شده در روزنامه افق حوزه
]]>
امام صادق(ع)، درباره#شدت#فتنه های#زمان غیبت می فرماید:
« والله لتمحصن؛ و الله لتمیزن؛ و الله لتغربلن؛ حتی لا یبقی منکم الا الاندر»
*به خدا سوگند شما خالص می شوید؛
*به خدا سوگند شما از یکدیگر جدا می شوید؛
*به خدا سوگند شما غربال خواهید شد؛
*تا اینکه از شما شیعیان باقی نمی ماند جز گروه بسیار کم و نادر.
در این میان کسانی نجات خواهند یافت که:
*خود را در زمان#غیبت به# امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف نزدیک و نزدیک تر کنند؛
* خود را از رذایل اخلاقی پاک کنند و به صفات حسنه نیکو گردانند(تزکیه نفس کنند).
*# شناخت امام زمان-عجا الله تعالی فرجه الشریف- و دعای فراوان برای فرج ایشان، تنها راه نجات در این دوران پر از فتنه است
منبع، بحارالانوار، ج 5، ص 216
]]>«آن زمان که در تهران بودم، به دلیل مشکلاتی ماهها در انباری کوچکی از پشت بام خانه ای، با زن و فرزندانم به اجاره نشسته بودم اما در آن مدت حتی یک ساعت از درسم را تعطیل نکردم…»
در جای دیگر می فرمودند:
«13 سال، هر روز بعد از نماز صبح(بین الطلوعین) برای درس خدمت علامه شعرانی می رسیدم، بعد از طلوع آفتاب هم کلاس دوم شروع می شد، عده ای می رفتند و عده ای دیگر می آمدند، اما من می نشستم و تا اذان ظهر، حدود هفت ساعت خدمتشان بودم و کسب معارف می کردم، اما باز دلم آرام نمی گرفت و به همراه ایشان به مسجد می رفتم و نماز می خواندم و دوباره تا دم خانه با ایشان می آمدم تا شاید بتوانم در راه هم کد و رمزی از ایشان بگیرم.»
بعد می فرمودند:« برای این که مبادا از صبح تا ظهر، نیازی به رفع حاجت پیدا کنم و مبادا ناچار شوم-مثلا- به آقایم بگویم:
«دستشویی منزل شما کجاست؟» در این 13 سال نه شب شام خوردم و نه صبح صبحانه!»
آیت الله بروجردی در تمام عمر خود با توجه به اینکه از خانواده متمکنی بود، زندگی ساده ای داشت. یکی از عالمان در حضور فرزندان ایشان می گفت: روزی خدمت ایشان رسیدم، دیدم مشغول صرف نهار هست و نان و آب دوغ خیار میل می کند. عرض کردم:« شما در این سن و با این همه کار،چرا غذای بهتر میل نمی کنید؟» فرمود:« هشتاد سال است من این طور سر کرده ام. حالا شما می خواهید مرا عوض کنید؟» فرزندان آیت الله با تایید این مطلب فرمودند:« ایشان اصولا چنین بود و هرگز توجهی به دنیا نداشتند و ما نمی توانستیم در وضع ایشان تغییری بدهیم.»
مشاهده شده در کتاب سال صادقین، ناشر: معاونت تعلیم و تربیت سازمان بسیج مستضعفین
]]>خوش اخلاقی از مفاهیمی است که در حوزه تعامل بین فردی معنا می یابد، اما اخلاق نیک مربوط به تعامل اجتماعی نیست. به عنوان نمونه تقوا، حیا، عفاف و مانند آن را می توان جزء اخلاق حسنه دانست، اما جزء خوش اخلاقی که مربوط به روابط اجتماعی است، قرار نمی گیرد.به هر حال، آنچه مهم است اینکه خوش اخلاقی نقشی مهم در پایداری خانواده و رضامندی دارد. با خوش اخلاقی، زندگی پاک و با صفا می شود.
از نیازهای مهم در روابط با دیگران، باز بودن فضای تعامل است. همان گونه که تنگ بودن مکانی، موجب افزایش برخوردهای فیزیکی افراد با یکدیگر می شود، تنگ بودن فضای اخلاقی نیز موجب بروز تنش روحی همسران با یکدیگر می گردد. حسن خلق، عامل مهمی در توسعه فضای تعامل زناشویی می گردد.با وجود خوش اخلاقی، فضای باز و گسترده ای را برای همسران به وجود می آورد که هر کدام می توانند بدون تنگنا، با راحتی به زندگی در کنار دیگری ادامه دهند. این ویژگی به ویژه برای مردان اهمیت زیاد دارد.از عوامل توسعه ارتباطی، مال است. بذل مال می تواند موجب توسعه زندگی گردد و همین امر می تواند ارتباط فرح بخشی را به وجود آورد. اما در جایی که امکان مالی وجود ندارد، خوش اخلاقی می تواند عامل مهمی در توسعه فضای تعامل باشد.
رسول خدا(ص) به زیبایی در این باره می فرماید:
« انکم لن تسعوا الناس باموالکم، فسعوهم باخلاقکم»
بی تردید شما نمی توانید با مال خود به مردم گشایش دهید، پس با اخلاق خود به آنان گشایش دهید.
به همین جهت، حسن خلق یکی از اموری است که مردان در تعامل با همسر خود از آن بی نیاز نیستند و فراوان به مردان توصیه شده که در تعامل با همسر خود خوش اخلاق باشند.
رسول خدا(ص) در سفارش شان به امیرمومنان (ع) می فرماید:
« ای علی! با خانواده و همسایگانت و کسانی که با آنان معاشرت و همنشینی داری، خوش اخلاق باش تا نزد خداوند، در درجات بلند، نوشته شوی.»
امام سجاد(ع) خوش اخلاقی با خانواده را یکی از چهار چیزی بر می شمرند که هر که آنها را داشته باشد ایمانش کامل است و گناهش بخشوده می شود و پروردگارش را در حالی که از او راضی است، ملاقات می کند.
مشاهده شده در کتاب کانون مهر ورزی،ج1،اثر عباس پسندیده، ص131-133
]]>شادی روحش صلوات
]]>نقل شده است که مادر همسر مرحوم سید هاشم حداد بسیار سخت گیر بوده است و به بهانه های مختلف ایشان را اذیت و شکنجه می کرده است. مرحوم سید هاشم حداد می فرمود: یک بار نمی دانم چه اتفاقی در خانه افتاد که مادر زن ما از دست ما خیلی ناراحت شده بود و می خواست ما را از خانه بیرون کند. اتفاقا در اوج فقر و فشار و گرفتاری ها بود. می فرمود: در همان اوج فشار حالت معنوی عجیبی به من دست داد.یعنی همین حالت تجردی که می گویند. دیدم که روح و بدن من از هم جدا شده است.خودم چیزی هستم و بدنم چیز دیگری. همه بد و بیراه ها و تمام بلاها و آزار و اذیت ها به بدن من می خورد. از همین فشارهای خانوادگی بود که برایم فتح بابی شد و دریچه هایی از عالم معنا به رویم گشوده شد.
مرحوم حاج اسماعیل دولابی می فرمودند: با این کتک ها، گناهان و تعین ها می ریزد و بادها و نخوت ها از بین می رود. بسیاری از انبیا و بزرگان بر اثر همین صبرها به جایی رسیده اند. اصلا سلوکشان در همین صبر و استقامت ها بوده و بر اثر همین استقامت ها درها به رویشان باز شده است.
مشاهده شده در کتاب اخلاق خانوادگی عارفان،اثر حمزه کریم خانی، ص 76
]]>علی رضا جعفری فرزند شارح بزرگ نهج البلاغه و فیلسوف شرق، مرحوم علامه محمد تقی جعفری(قدس سره) نقل می کند:
ایشان چه در ایام طلبگی و چه پس از آن، چنان مطالعه می کردند که از اطراف غافل می شدند. نقل می کردند که: هنگام تحصیل در مدرسه صدر در نجف ، روزی نزدیک به ظهر در حجره ای آبگوشتی بر سر چراغ بار گذاشتم و سپس مشغول مطالعه شدم؛ پس از چندی ناگهان متوجه شدم که طلاب مدرسه در حال شکستن درب حجره هستند! با سرعت در را باز کردم و با حالت اعتراض خطاب به آنان گفتم: من مشغول مطالعه هستم، چرا مزاحم می شوید؟! که در همین حین متوجه شدم تمام حجره را دود گرفته و طلاب به تصور این که حجره من آتش گرفته است، برای کمک و نجات من آمده اند! من از فرط توجه به مطالب مورد مطالعه، چیزی متوجه نشده ام.
عشق ایشان به مطالعه و تحقیق تا آخرین روزهای حیاتشان نمایان بود.برخی افراد که تازه در مسیر تعلم و دانش آموزی قدم گذارده بودند، هنگامی که در مراجعه به استاد از ایشان می خواستند راجع به شیوه درس خواندن به آنان رهنمودی بدهند، پاسخ می دادند که:« درس خواندن تنها با عشق میسر است»
مشاهده شده در روزنامه افق پارسایی ،شماره 11
]]>